مخاطب پسند

اینجا درمورد چیزی صحبت میکنیم که شما میخواین(درگیری های ذهنی شما)

مخاطب پسند

اینجا درمورد چیزی صحبت میکنیم که شما میخواین(درگیری های ذهنی شما)

خوب خوب سلام به روی ماهتون به ابروی کمونتون اینجا داستان از این قراره که ما میشیم زبون شما در مورد هر چیزی که بخواین صحبت میکنیم پس نظراتتون برای ما بسی مهمه اگه گفت و گویی هست به ما بگین گاهی هم میشیم دستگاه جست و جو گر شما اگه به چیزی خیلی علاقه دارید به ما بگید میریم و با یه عالمه اطلاعات برمیگردیم
پس همراهمون باشید تا باهم یه دنیای پر شور رو شروع کنیم و واسه هم دوستای خوبی بشیم بزن بریم

۲۰
تیر

از یه جای به بعد شما دیگه شبیه دوست صمیمیتون نمیشین،کپی پِیست هم میشین•__•

۲۰
تیر

دوست دارم همه چیز را همان‌طوری که هست به حال خودش رها کنم و به دور دست‌ترین مختصات جغرافیای جهان بروم. جایی که هیچ‌کس نباشد‌. می‌خواهم در سکوت کلبه‌ی سبز و کوچکم چشم باز کنم و ببینم که جهانم از اتفاقات و آدم‌ها خالی‌ست، که جهانم از افکار آزار دهنده خالی‌ست. دوست دارم بعد از این ندانم اندوه چیست، ندانم دلتنگی چه شکلی‌ست و خبر نداشته باشم که بلاتکلیفی و اضطراب چه سم مهلکی‌ست.

۲۰
تیر

شنیدم مصرعی شیوا، که شیرین بود مضمونش
«منم مجنون آن لیلی که صد لیلاست مجنونش‌»

👤#فریدون_مشیری

۱۹
تیر

 

ضمیر خودآگاه عملکردهای ارادی را کنترل می‌کند. برای مثال من می‌توانم آگاهانه بازوی خودم را بالا و پایین ببرم. من می‌توانم به این‌طرف و آن‌طرف راه بروم. این‌ها اقدامات آگاهانه هستند.

یک نکته‌ی مهم این است که ضمیر خودآگاه در یک‌زمان تنها یک کار را می‌تواند انجام دهد و نمی‌تواند هم‌زمان دو کار را انجام دهد. ممکن است کسی بحث کند که هم‌زمان می‌تواند مطالعه کند و تلویزیون ببیند. اگر شما واقعاً از کاری که در یک‌لحظه انجام می‌دهید آگاه شوید، خواهید دید که شما یا در حال مطالعه هستید یا در حال تماشای تلویزیون. زمانی که شما فکر می‌کنید هم‌زمان دارید هر دو کار را انجام می‌دهید در حقیقت دارید سریعاً بین این دو کار تغییر حالت می‌دهید.
انجام کاری با ضمیر خودآگاه نیازمند تلاش است. به یاد بیاورید که چگونه اولین باری که رانندگی می‌کردید خسته می‌شدید. باید حواستان به همه‌جا می‌بود ولی الآن به‌راحتی پشت فرمون می‌نشینید گاها با موبایل صحبت می‌کنید و رانندگانی که از رانندگی آن‌ها خوشتان نیاید را مورد لطف خود قرار می‌دهید.
رانندگی اینقدر برایتان آسان شده که بدون تلاش انجام می‌شود.
ضمیر خودآگاه دارای اراده است و ضمیر ناخودآگاه دارای قدرت. وقتی ضمیر خودآگاه و ضمیر ناخودآگاه باهم هماهنگ باشند، شما اراده‌ی قدرتمندی دارید. شما تک ذهنه می‌شوید. اما وقتی این دو در تضاد باشند اراده سست می‌شود و به‌اصطلاح شما دو ذهنه می‌شوید.

  • نورالهدی دهقانی
۱۹
تیر

ژانر:عاشقانه،هیجانی،فانتزی،ماجراجویی،تخیلی

خلاصه:

دختری به ظاهر معمولی ؛ اما دارای رازی پنهان ، رازی که سالهاست در گوشه ای از قلبش مخفی شده و هیچکس حتی خودش اطلاعی از اون راز نداره !!
 اما روزی میرسه که حقیقت فاش میشه و این دختر شجاع رو به سرزمینی دیگه میکشونه ؛ به سرزمینی اسرار آمیز !!
در راه جدیدی که پیش روشه اتفاقات عجیبی براش پیش میاد که بعضی اوقات براش خوشایند و بعضی اوقات تلخ و دشواره !! 
 اون برای موفقیت در این راه از چه کسی میتونه کمک بگیره و به چه کسی میتونه اعتماد کنه!! ؟


 من یه دخترم ... نه یه دختر معمولی .. یه شاهزاده .. شاهزاده‌ای که هیچوقت شکست رو قبول نمیکنه ... دختری مثل کوه محکم و استوار و مثل باد چابک و زرنگ ... من اورینا ، الهه عناصر زمین هستم !!
 

داستان از زبان سوم شخص ... اورینا ... کِین و شخصیتهای دیگه‌ی داستان هست.

  • نورالهدی دهقانی
۱۹
تیر

ژانر:عاشقانه،ترسناک،فانتزی،تخیلی

خلاصه:

نیکا شخصیت اصلی داستان هست که یه شب که همراه جوونای خانواده تو یه ویلا تو شمال بودن , اتفاقات ترسناکی براشون می افته و اون تو آینه چیزی می بینه که هیچ وقت نمی تونه ازش جدا بشه و در همین اثنا توی دانشگاه با یه پسری آشنا می شه که حرکات مرموز و مشکوکی داره …

  • نورالهدی دهقانی
۱۹
تیر

همین یه جمله ی اخوان ثالث در وصل حالِ دل ما کافیه:
گفته بودم بعد از این باید فراموشش کنم

۱۸
تیر

محکم‌تر و سخت‌تر از آنَم که برای تنها نبودنم در این روزگارِ وانفسا 
آنچه را که در خودم غرور نامیده‌ام 
برایِ دلت؛ و اگر و امّایِ داشتنت؛ 
به زمین بکوبم.
دوست داشتنِ من قیمتی داشت به‌وسعتِ یک زندگی؛ که تو برایِ پرداختِ آن خیلی فقیر بودی.

۱۸
تیر

خودت باش
نه تندیسی که دیگران می خواهند

وقتی روحت را قالب فکر دیگران می کنی
زیبا می شوی به چشمشان اما قبول کن
تمام مجسمه ها شکستنی هستند ، در کمال زیبایی . . .

۱۷
تیر

ژانر:عاشقانه،طنز،کمی پلیسی

خلاصه:

پنج تا دختر شیطون
و پنج تا پسر مغرور
دوتا گروه معروف تو دانشگاه که مثل مهره‌های بازی شطرنج در مقابل هم هستن و همیشه برای در آوردن حرص هم دیگه می‌جنگن...
اما خبر ندارن که کارشون به جایی می‌کشه که برای به دست آوردن دل هم دیگه می‌جنگن... 

  • نورالهدی دهقانی