مخاطب پسند

اینجا درمورد چیزی صحبت میکنیم که شما میخواین(درگیری های ذهنی شما)

مخاطب پسند

اینجا درمورد چیزی صحبت میکنیم که شما میخواین(درگیری های ذهنی شما)

خوب خوب سلام به روی ماهتون به ابروی کمونتون اینجا داستان از این قراره که ما میشیم زبون شما در مورد هر چیزی که بخواین صحبت میکنیم پس نظراتتون برای ما بسی مهمه اگه گفت و گویی هست به ما بگین گاهی هم میشیم دستگاه جست و جو گر شما اگه به چیزی خیلی علاقه دارید به ما بگید میریم و با یه عالمه اطلاعات برمیگردیم
پس همراهمون باشید تا باهم یه دنیای پر شور رو شروع کنیم و واسه هم دوستای خوبی بشیم بزن بریم

رمان همکارم میشی؟

سه شنبه, ۸ تیر ۱۴۰۰، ۱۲:۰۷ ق.ظ

ژانر:عاشقانه،پلیسی،طنز

خلاصه:

ساتی با خواهرِ ۵ ساله اش تو یکی از محله های فقیر نشینِ کرج زندگی می کنه و پدر و مادرش و از دست داده. اون برای امرار معاش دست به دزدی می زنه. هیچ کاری براش نیست. اگر هم بود پر از دردسر بود و اگر هم باشه سرمایه می خواد. از ترس اینکه نکنه یه وقت گیر بیفته و خواهرش تنها شه دزدی های بزرگ و پر از ریسک و کنار می ذاره و میفته به دله دزدی…

دکتر هاویارِ مهدوی بنا به دلایلی به این محل پا می ذاره و سعی داره که به ساتی نزدیک بشه و شاید یجورایی کمکش کنه. حسِ صمیمیتی که ساتی ناخودآگاه در برابرِ همه به خرج می ده و شخصیتِ جدید و پر از جذابیت های هاویار باعث میشه که این دو با هم صمیمی بشن. و هاویار، ساتی و سوایِ همسایه های جدیدش که اصلا بهش نمی خورن ببینه…
اما به خاطر بدهکاری ای که پدرِ ساتی براش گذاشته او مجبور میشه دوباره بره سراغ دزدی های نون و آبدار. بدهکاری ای که برای پرداختش فرصتِ زیادی نداره. مبلغش کمِ و وقتش کمتر. و برای جور کردنِ این مبلغِ کم با عمار پسرِ تازه از بند آزاد شدۀ جمیله خانوم همکار می شن...

​​​​​​

دریافت
حجم: 4.14 مگابایت
 

  • نورالهدی دهقانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی